روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

گاهی حس آخرین بیسکوییت ساقه طلایی رو دارم، شکسته و تنها!

"نمی خواستم  آخرین بیسکوییت ساقه طلایی باشم"


مرد از راه می رسه
ناراحت و عبوس
زن:چی شده؟
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه ....
لبخند می زنه
زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست
تلفن زنگ می زنه
دوست زن پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره
زن خطاب به دوستش: متاسفم عزیزم.جدا متاسفم که بدقولی می کنم.شوهرم ناراحته و نمی تونم تنهاش بذارم!
مرد داغون می شه
"می خواست تنها باشه"
...............................................................................
مرد از راه می رسه
زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
"نمی خواست تنها باشه"
.............................................................................
و این داستان سال های سال ادامه داشت و زن ومرد در کمال خوشبختی و تفاهم از هم جدا شدند

دل درد های اضافه بر سازمان یه شنونده درد دل

تعجبی ندارد! وقتی به هوای بارانــی می گویند خراب، به صیغه های ساعتی هم می گویند ثواب



اوج واکنش ملت به گرانی
نفر اول: نون چه گرون شده هاااااا
نفر دوم: آقا چی گرون نشده؟

پایان مکالمه! یه نوچ نوچ هم تهش میگن !!!


زورشون به هر کی نرسه به خودشون که میرسه








بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطه‌هامون می‌کنیم:

نیمه می‌شنویم؛ یک چهارم می‌فهمیم، هیچی فکر نمی‌کنیم و دو برابر واکنش نشون میدیم !!!



اینم یه روایت جالب !!!

روایت داریم "دوست دختر باید لاغر باشه" تا در موقع ضروری که زنت میرسه تو کمد جا شه !!!