روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

تنها درسی که زندگی خوب یادم داد!

یادم دادکه ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
یادم دادکه ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
یادم دادکه... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
یادم دادکه ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم
یادم دادکه... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
یادم دادکه ... که پول شخصیت نمی خرد
یادم دادکه... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
یادم دادکه ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
یادم دادکه ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
یادم دادکه ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
یادم دادکه ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
یادم دادکه... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد
یادم دادکه ... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم
یادم دادکه ... که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.

واسه اون که بچه دوست داشت
تاتا

آخرین غروب دوست داشتنی من!

  روز ١

به دکتر زنگ می زنم

می گویم: در قلبم تیری پیدا کرد ه ام

می پرسد: چه شکلی ست؟

می گویم: خوش قد و قواره و از نواده گان چنگال است،

بی شباهت به شن کش نیست.

می پرسد: اسمش چیست؟

می گویم: اسمش را به یاد نمی آورم

آدم همیشه قدیمی ترین دوستش را فراموش می کند.

 

  روز ٢

دکتر جراحت قلبم را متر می زند.

دست هایی که در گودال ها ی روحم به یادگار مانده اند

می شمرم

دست های بی کما ن آرش هایی که دیروز همه پیش از قهرمان شدن مردند.

  روز ٣

باورم نمی شود این همان قلبی ست که دیروز به دکتر بردم

اینقدر خوب کار می کند که دیگر صدای بال زدنش را

نمی شنوم.

بعضی پرنده ها از بی قفسی می میرند.

 

راستی اینم آخرین عکس من از غروب آفتاب , کنار دریاست.آخرین باری تونستم با دریا دردودل کنم.آخرین باری که از گوش کردن صدای آب لذت بردم.غروب قشنگی بود شاید آخرین غروب ...

 

غروب دوست داشتنی من 

تاتا

غروب پاییزه دلم غم انگیزه

سلام

پاییز هم غروب کرد نوبت زمستون شد بیاد .امیدوارم زندگیتونو  slug  نگذرونید .شب یلدا رو به همتون تبریک می گم.

شب یلدا

یه خواهش:

وقتی خرید شب یلداتو با زوق شب نشینی با خانوادت انجام دادی به اطرافت خوب نگاه کن تا نگاه  حسرت آمیز بچه یا ... دنبال خریدت نباشه .اگه خوب نگاه کنی می فهمی منظورمو :

سرخی انار وهندونه شب یلدا علتش سرخی خورشید  بودهو منظورش تولده .اما بجای اینکه درباره سرخ بودن و قیمت انار وهندونه با میوه فروش دعوا کنی ببین سرخی های دیگه ای هم هست که می تونه باعث یه تولد بشه این دفه درون تو.لذت خوردن انار وهندونه سرخ چند ساعته اما بردن سرخی از لپ یه بچه هر چی باشه بیشتر از چند ساعته.

به قول ??? لذت خوردن دفع شدنیه اما ...

وقتی میوه وآجیل  میخری داری میری خونه و کنار خانوادت شاد باشی , تو راه خونه چشماتو نبند .باز کن و ببین خیلی ها توی سرمای شدیدی که این چند روزه تهرانو گرفته (بچه های ترازودار کنار خیابون یا پیرزن کبریت فروش ...) از شدت سرما :

لپ هاشون مثل اناری که تو خریدی سرخ شده و پوست صورتشون مثل هندونه پوست نازکی که تو خریدی نازک  شده  و دست هاشون ...

 از قدیم می گند اینجور نمی مونه .پس اگه تو مسیرت یکی دوتا انار از دستت جلوی اونا افتاد خم نشو که بر داری

اگه یکم از آجیلت رو زمین ریخت با پات لهشون نکن شاید کسی دلشو به اونا خوش کرده باشه

یلدا 

کلام آخر:

 آرزومند آرزوهاتم

 I  miss you, more & more each day