روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

کاش می فهمیدی!

1) یکی محبت می کنه و یکی ناز می کنه ! اونی که ناز می کنه همیشه محبت می بینه اما اونی که محبت می کنه همیشه تنهای تنهاست



2) رفاقت به معنی حضور در کنار فردی دیگر نیست بلکه به معنی حضور در درون اوست...

 



3) کسی که مامور دفن من هستی به حرف من گوش کن دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند آرزو داشتم و به آن نرسیدم چشمهایم را باز بگذار بفهمند که چشم براه بودم و به آن نرسیدم قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم بگذارید تا با اولین طلوع آب شود و به جای عزیزی که دوستش دارم بر سر مزارم گریه کند

دلم نمی خواد واسه این شماره عکسی بزارم ای کاش ای کاش ...

کاشکی قبل از اینکه 3 می شد منظورمو می گرفتی ...




چیه این جوری نگاه می کنی به من نمیاد !!!

تاتا

مثل همیشه!

پنداشت اگر شبی بسر مستی
در بستر عشق او سحر کردم
شب های دگر که رفته از عمرم
در دامن دیگران بسر کردم


دیگر نکنم ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی وسرورم را





این روزا همه از این حرف ها می زنند شما چطور!
برمی گردم تاتا

چرا همش من؟؟؟

باز من باید برم

یادمه یکی می گفت:

از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟ خدا جواب داد: گذشته­ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو. ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز. شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگر بدانی که چطور زندگی کنی

نمدونم چرا همش قرعه بنام من می افته .اینو هم گوش کن :                

هیچ گاه فاصله ها حریف خاطره ها نمی شوند : تو این دنیا هر کسی یه نیمه گمشده داره که فقط لایق همونه پس سعی نکن در ساختن پازل زندگیت تقلب کنی

میدونم جا خیلی کم هستش و هر چند وقت یکبار یکی باید بره اما آخه منم ...

این بار هم من میرم تا جا واستون بازشه                 به اون موقعی فکر کن که دیگه من نباشم به کی زور می گی

کلام آخر :

این بار نزدیک بود خیلی از چیزها رو به باد بدم شاید خدا خیلی دوستم داره هنوزم

 نمی دونم اما

من میگم:

تو چی داری بگی :

...(با نظرت جوابمو بده به هر زبونی که بلد بودی)

تاتا