روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

یاد داشت های شبانه واسه اونی که نیست بخونه

با سلام

بعداز n ماه اومدم

اونم چجوری؟یه لیوان قهوه بی دلیل و بی خوابی شبانه کمی استرس همیشگی و دیگر هیچ

نگفتم دل پر چون همه دارند اما به دل درداش عادت کردند

این جوری شروع می کنم چون این موضوع خیلی وقته شروع شده من از اینجاش میگم

گیج نشو

یه کم اروم اروم حرف می زنم تو هم اگه اروم بخونی اذیت نمی شی اما اگه تند بخونی مثل اکثر پست ها ساده میگذری یکم بو تو فضای خودت هر وقت خوب اروم شدی متوجه یه حالتی میشی که حس منو خوب درک می کنی

همین جوری که من سعی می کنم حس  دیگران رو کامل  درک کنم

خیلی وقته دیگه با هرکی صحبت می کنم یا حتی نگاش می کنم می فهمم توش چه خبره البته حدودا 70 % درست از اب در می اد

بالاخره بعد از چند سال سختی به یه مرحله خوبی رسیدم

اما  ببین کی؟

وقتی که هر جا میری اولین حرف از دلاره  از گرونی جنس هاست و...

یکی میگه حیف شد اینو نخریدم اون یکی میگه حیف شد اونو انبار نکردم و...

یکی لبخند می زنه که می دونستم گرون میشه واسه همین 4000 تا خریدم

!!!!

اون یکی که صمیمی تره باهام می گه مفت خریدم 1935 اونم 10000 واسه شهریه دانشگاهش تو فلان شهر جهان سوم  که تنها دلخوشیش تو اونجا غیر علف و عرق  مخ زدن یه دختر نازیبای چینی واسه انجام عملیات کبری 69 نیمه رایگانه

نمی دونم چرا ما ایرانیا اینجوری هستیم

دلت می خواد پز بدی به رخ بکشونی اما نه میدونی چی داری نه چی می خوای

اینجا که هستی زورت می اد 20 تومن واسه یه هرزه خرج کنی اما اونور واسه یکی بدتر از این بیشتر می دی

من نمیگم این جا طلاست  نه  اتفاقا می گم افتضاحه 

اما

میگم همه جا شبیه به هم هست

برای خوردن یه غذای خوب همه جا باید بیشتر خرج کنی

برای یه رفاه بیشتر باید بیشتر هزینه کنی

تنها نکته اینجاست

اینجا امنیت خاطر در حد صفره

اونور یکم بیشتر

اما نسبت به اینور خیلی بهتر احساس می شه

اینجا ممکن شب بخوابی صبح از خواب بیدار شی ببینی ارزش ثروتت با ارزش نیم کیلو طلا یکی شده

اونی که دیروز با تاکسی بیرون می رفت حالا BRT , مترو سوار می شه

اون یکی  تا دیروز نون و بوقلمونشو  به زحمت از تو 4 تا دلار و چند گرم طلا در می آورد حالا X6 سواره

این جور بحث ها این قدر تکراری اند که حتی بچه های راهنمایی هم بهتر و کارشناسانه تر رفتار می کنند

اما اینجا می خوام یه چیز دیگه بگم برات

وقتی واسه خرجی خودت سخت تلاش می کنی

قرض و وام و.... حتی بی ماشینی تنها دوستانی هستند که هر ماه یادت می کنند

و تو این همه خوشبختی یه خبر بهت می دند که یواش یواش باید دنبال کار تو همشهری بگردی

کنارش یکی می اد میگه که اونی که دیروز عذرشو خواستند تنها نون اور خانواده ای 3 نفره متشکل از پدر و مادری پیر و مریض  و خودش (35 ساله ) هم ام اسی

که تنها ورودی مادیشون یارانه و یه حقوق 200 و300  بازنشتگی بابا وحقوق 300 هزاری خودش !!!

دلت به تنگ نمی اد !!!!

بعدش اگه بفهمی واسه کرایه خونه دادن هم در عذابند چی

میگی لقشون

میگی خودم هزار تا بدتر از اینا رو میشناسم

میگی خودم بدتر از اینا هستم یا ....

باشه قبول

اینجوری یه جوری میشه از کنارش کذشت

طرف رو هم  که دیگه نمی بینی

دعا می کنی تا قبل  سالگی 40 یه شوهر خوب گیرش بیاد  که یه جورایی از این وضعیت خلاص شه

می دونی چرا اینو میگم چون خودم هم تا اینجا تحمل کردم و جاخالی دادم بهم بر نخوره !

اما وقتی خدمه شرکت ازم خواست واسش حداقل یه کار جور کنم  و بهم گفت واسه این که نخواسته بود تن سرد مدیر شرکت رو با آغوشش گرم کنه ظرف یک روز کاری با حداقل سرعت اخراج شده بود  دیگه دلم طاقت نیاورد

واسه یکی 2 ساعت فقط به این فکر کردم  خدا

خدا اگه این یه قرون دو زار ته حسابم نبود اگه این یکی دو کلاس سواد و تجربم نبود اگه منم مثل این آدم به این حقوق نیاز مبرم داشتم

به این پول و این جور آدما سر خم نمیکردم

حاضر بودم چی کار کنم

جالب این بود  برام که فرداش که اگهی داده بود واسه منشی

حدودا 17 18 نفر اومدن مصاحبه

یکی از اونایی که دوست داشتو ظاهرش رو خیلی میپسندید با حقوق 250 استخدام کرد

ماله 100 سال پیش نیست ماله اردیبهشت 91

آره

آره این شده روزگاره ما

روزگاری غریب

روزگاری که غربتش بهترین هدیه ای شده واسه ما

هدیه ای مارو از غم های بیشتر مصون نگه می داره

هدیه ای که اینقدر بهش عادت کردیم که می ترسیم


واسه اینکه این ضرب المثل قدیمی  رو با اعماق تهمون جذب کردیم کار از درک گذشته


بی خبری  خوش خبری


می ترسیم به یکی زنگ بزنیم نه واسه هزینه مخابراتیش


واسه اینکه شاید بگه وضعت خوبه یا مشکلی نداری یه مشکلی از من حل کن

می ترسیم بگیم پول داریم  رفاه داریم دستمون به دهنمون می رسه ....

 

نه از ترس چشم و ... از ترس بخشیدن ذره ای از اون به دیگران

از ترس نه گفتن به دیگران

از ترس آه هایی که شاید مارو بگیریه

حاضریم با بدبختی زندگی کنیم عین دزد ها که می ترسند بگند این وسیله نو از کجا اومده تو وسایلاشون

 حاضریم بمیریم اما .....



درست شنیدی

250 واسه 8 ساعت کار هر روز غیر جمعه ها +++++ اضافه کاری ماه اول رایگان

متاسفانه تنها کاری که کردم این بود که نتونستم قیافه کریح  المنظر اون مدیر رو تحمل کنم و فقط اومدم بیرون


ماهانه یه مبلغ ناچیزی هم توسط یه واسطه به اون بدبخت می رسونم

حالا می بینی شدیم کولونی مورچه ها

همه واسه یه لقمه نون و بوقلمون تلاش می کنیم اما اونقدر بوش مستمون کرده که نگاه نمیکنیم اونور دارند یکی از خود ما رو به جرم احتیاج به هر کاری وادار می کنند تا نیاز بی نیازیشونو واسه همه به رخ بکشند

یه درخواست کوچیک از همه شما

لطفا انیمیشن استخدام  رو تا اخر ببینید

  http://netnama.com/watch_video.php?v=N35GGX8G341S

   به گفته های من فکر کنید

نمی گم  راه بیافتید ای جور ادمها رو بشناسید

از همون هایی که دورو برت هست شروع کن

نگاه نکن دلار 1200 شده 2700

یا .....

الان می خوای میوه بخری یک دهم چیزی رو که خریدی به یکی بده که که مثل من و تو  آخرین امیدشو ازش گرفتند....

حرفتو بزن بحثتو بکن

اما این جور رفتار هم جزء ثابت کن

چه خوب چه بد انجام بده اگه بد بود بدیشو به بزرگی خودت ببخش

اگه ناراحت شدی این کارو کردی (به یکی که واقعا مستحق بود کمک کردی)نمی گم هرچی دلت خواست به بغل دستیت بگو بیا اینجا و به من بگو

اگه هم احساس خوبی بهشت دست داد فدای مهربونی و ناز نگاه اون چشمهای بادومیت :D







نازم به ناز کسی که به  نازش ننازد



وقت همگی بخیر

تا تا