تقصیر من بود
که سراغ سایه را از خورشید می گرفتم
و سراغ تو را
از وسعت دور دریا ها
سراغ قدم هایت را از راه هایی میگرفتم
که هرگز تو را
حتی به خواب عبور هم ندیده بودند
تقصیر من بود که نامت را با عطر ستاره
بر بالش شب مینوشتم
تا آسمان خواب هایم بوی تو را داشته باشند
تقصیر من بود
که برای آمدنت فال میگرفتم
نباید گره خیال را و خاطره را
از حقیقت تلخ روزمرگی ها باز میکردم
که در رویای آفتابی تو
برای یک عکس عاشق ماندم
تقصیر من بود
که تو را عاشقانه دوست داشتم
حاضر بودم زندگیم را برای با تو بودن بدهم
برای تمامی چیز هایی که تقصیر من بود
معذرت میخواهم
تقصیر من بود
شاید هم
این روزا
همه بجای کمک نگاه می کنند و نهایتا آرزوی ... می کنند شما چطور! کاشکی
یکی بود که بیشتر از نگاه ... یاد گرفته بود تاتا
تقصیر من یا تو نیست
سلام من از وبلاگ شما دیدن کردم اگر مایلید برای همکاری به وبلاگ من بیایید ودیدن فرمایید
نظر فراموش نشه
ممنون