در این روزگار غریب
هر طرف مرا افراد بی وفا پر کرده اند
امید هایه خوب و بد مرا از من گرفته اند
زندگی مرا فصل به فصل از من دزدیده اند و این قلب شکسته ام را صد بار به آتش کشیده اند
کوهی شکسته بودم از درد و غمی که برای هیچکس مهم نبود
کوهی که بدون هیچ ناله ای شکسته شدم
گلی که قبل از رسیدن بهار در آرزوی زمستان شدم
آنها عشق و زندگی مرا ربوده اند
قلب غریب من دیگر طاقت مرا ندارد
حال با چشمانی اشک بار در عزای سرنوشت خویش نشسته ام
نمی دانم حساب روزگار از دست رفته ام را از چه کسی پس بگیرم
اینم آخرین درد و دل هام
تاتا
سلام ... واقعا روزگار غریبیست ..... به من هم سر بزن .. ممنون میشم .. بای
سلام دوست عزیز...
از شما برای بازدید از اولین کلاب طرفداران JBand دعوت به عمل می آید...
کلاب ما را به دوستان خود معرفی کنید...
شما هم به جمع جی بندی ها بپیوندید.
منتظر حضور گرم شما هستم.
حسسسین.. حسین کجایی؟؟! اه چرا همش نیستی... حسین اصلا خوب نیستم. امروز یه اتفاق بد، شایدم تلخ افتاد.
حسین میبینی؟؟ بازم تو نیستی!! اگه بودی اینجوری نمیشد. اگه تو بودی...!
سلام ..
من اپم .. بهم سر بزن .. بای
دیگری میگفت...
یه هیجان بود،
تو این روزای بی درد !!!
با "ت و" بودن .
آره یه تیکه از آیینه شکسته س ر ن و ش ت َ م (؟)
و همیشه می پرسه...
تو خلوتت،
جواب سوال عشق
چی میدی!؟
ــ:بازی روزگار بود شاید .
گفته بودی فورگتینگی در کار نیست...
با اینکه شیفت دیلیت ام کرده ای ...
دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...دلم برات تنگ شده...
چه زیباست لحظات با تو بودن
چه زیبا بود برای تو زندگی کردن...
و چه زیباتر است برای تو مردن...
تو فقط مرا بکش
نظر کرده ام به دستت کشته شوم
صدایم کن
امشبم هوا هوای توست
رمیده از خویش در آسمان
ستاره چین خوشه ی توست
بیا کنارم بنشین
پهلویم را دستی بکش
من سردم شده ... !!!
من دگر نه آن خودم نه آن تو
هر چه هست
لحظه های شتابدار همه بیقرار توست ...
بیا ریشه های بریده ام را
در تربت پاک دست هایت بکار
تا از خاک مردگان برخیزم
و در رگ های آبی تنم دوباره
سرود رود را شانه به شانه ات جاری شوم
روح عریانم را
تن پوشی نجیب از نجوای نگاهت ببخش
من از هزار و سیصد و شصت و هفت بیکران
کوچ کنان آمده ام
پای من همیشه
همسفر جاده ها بوده است
زنده به رفتن ها بوده است
من وارث ناسپاسی عشق
این بار
مرا نگاهی تازه ببخش
ای تنها بهانه نفس کشیدنم...
افسوس،
هزار ثانیه ی اول، نتوانستم
اما. . .
هزار ســال دیگر وقت دارم
هــزار بارمی توانم
عاشقت شوم. . .
یک بار بگویی
" آری "
هزار بار خوشحال میشوم....
سلام
من اپم کردم خوشحال می شم بهه دیدارم بیای.
موفق باشی
منتظرم
بای بای