اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران را تماشا کند و اگر اصرار کرد بگویید برای دیدن توفانها رفته است و اگر باز هم سماجت کرد بگویید رفته است تا دیگر باز نگرد
دلم در حلقه غمها نشسته
زبانم بسته و سازم شکسته وجودم پر ز شعر عاشقانه ست
تورا می خواهم و اینها بهانه ست
تو که خوشحالی دلم را شکستی بدان ای بیچاره کور، آن چه را که شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی
تاتا
اگر سکوت کرده ام
برای شکستن تو نیست
سکوت کرده ام تا
صدای رفتنم را بشنوی...!
پسرم سلا م خوبی؟ تو را دوست خواهم داشت چون تونیز یکی از فرزندان منی خوب ودوست داشتنی همیشه ودر همه حال برایت دعا میکنم امیدوارم هیچ مشکلی در زندگی نتواند جانت را بیازارد.مرا ببخش دوست نداشتم که-کاربه اینجا بکشد با اینکه لحظه به لحظه شاهد عذاب فرزندم هستم اما برای اینکه بتوانیدبه مشکلا ت سربازی و غیره برسید نباید نگرانی وتشویش باعث مشکلا ت دیگر میشد همچنین او عشقش احساسش به حد جنون رسیده بود طوری که میترسیدم مشکلا ت ازاین هم فراتر شود باز هم عاجزا نه ازشما عذر میخواهم.