روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

روزگار غریب

خاطرات روزمره زندگی پر پیچ وخم

دلم بدجوری هوای بی کسی کرده

عروسکش را خیلی دوست داشت با اینکه دیگر بزرگ شده است

با اینکه آن را بالای قفسه کتابهایش گذاشته و دور از دسترس است.

خیلی دوستش دارد و همیشه با او حرف می زند.

چون او هم معنی تنهایی را می فهمد...

 همیشه سبز می خشکم         همیشه ساده می بازم

     همیشه لشگر اندوه               به قلب ساده ام می تازد

 

 نگاه کن به این بچه لاک پشت  تا تنهایی رو درک کنی :

باور کن تنهایی بهتره(حتی تو این شرایط که کسی رو نداری به کمکش دل ببندی)

تاتا

نظرات 3 + ارسال نظر
پروین پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ب.ظ http://lle.blogsky.com

سلام
میدونی چیه؟
یه جورایی فکر میکنم راجع به من نوشتی
آخه خیلی شبیه منه این شخص
البته من با عروسکم حرف نمیزنم
خیلی دوسش دارم اماحرف نمیزنم
فقط محکم بعضی وقتا بغلش میکنم

آزاده شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:00 ب.ظ

نمیدانم
نمیدانم چرا
پاهایم به سوی هدفی می دوند
اما به نقطه دیگری می رسند
قلمه می زنم خودرا به شاخه های زندگی
دریغا هیچ سیب سرخی نمی رو ید

. . . . . . . . . . . . . . . . . .
تا کی
تیشه به ریشه ام می زنی . . رفیق !
زیر آفتاب زلال تابستان
سایه سار کسانی بودن
بهتر از آنکه با شاخه های خشکم
گرم کنی اجاقی را
لحظه ای
روزی
ببین دورترها
به شوق رسیدن به سپیده دم
آسمان ستاره های رنگ پریده اش را با چنگ و دندان گرفته و
دارد از شب جدا می شود ...

آزاده شنبه 15 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:44 ب.ظ

رویاها رها شدند

وقتی تو رفتی

* * * * *

آیا رز سرخ هنوز زیباست

با این همه زخم خار گل

بر انگشتانم ! !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد